به مناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران
ببینید! شگرد کار ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ م تشر زدن است؛ این را بارها ما گفتهایم. قدرتهای می که میخواهند در همهجا دست دراز کنند و همهجا دخالت کنند و به همهی کشورها کار داشته باشند و در همهی کشورها برای خودشان منافع تعریف کنند و اگرچنانچه آن منافع به هم خورد، بگویند فلان دولت، فلان کشور، فلان نظام با منافع ما برخورد کرده -یعنی در هر کشوری، در هر منطقهای برای خودشان منافع تعریف میکنند بدون حق، بدون منطق، بدون یک استدلال صحیح؛ ابرقدرتها اینجوری هستند-، برای اینکه بتوانند این منافع را تأمین کنند و دولتهای هر منطقهای را بتوانند وادار به اطاعت کنند، از خودشان بزرگنمایی میکنند، تشر میزنند، اخم میکنند. یادتان هست اخمهایی که بعضی از دولتهای قبلی آمریکا میکردند، حالا هم یکجور دیگر.
برای یک کشور بدترین موقعیّت این است که مسئولین کشور از اخم و تهدید و تشر دشمن بترسند؛ اگر ترسیدند، در واقع در را برای ورود او و دخول او و و تعرّض او باز کردهاند. کار را با عقل و با منطق و با حکمت باید انجام داد، در این تردیدی نیست، امّا با شجاعت باید انجام داد؛ با ترسیدن، با دلهره، با تحت تأثیر تشر و بداخلاقی و اخم و گرهِ ابروان قدرتمندان صاحب قدرت در دنیا قرار گرفتن، تحت تأثیر اینها واقع شدن، اوّل بدبختی است. خب کسی میخواهد بترسد، بترسد امّا از طرف مردم نترسد؛ به حساب مردم نترسد. ملّت ایستادهاند. اگر ملّت ایستاده نبود، از سال ۱۳۵۷ تا امروز که حدود چهل سال دارد میگذرد و انواع و اقسام توطئهها علیه ما به کار گرفته شده است و پول خرج شده و سلاح تولید شده و تهدید و ت و مانند اینها؛ اگر بنا بود که جمهوری اسلامی از اینها ملاحظه میکرد، میترسید، عقبنشینی میکرد، باید اثر و نشانی از ایران و ایرانی باقی نمیماند. دشمن -چه آمریکا و چه بزرگتر از آمریکا- در مقابل نظامی که با مردم خود متّصل است، مردم خود و ملّت خود را دوست میدارد و ملّتش او را دوست میدارند، در مقابل یک چنین نظامی و یک چنین مردمی که در مقابل دشمن مقاومند، هیچ غلطی نمیتواند بکند.
مأخذ:
یاد باد آن که چو رعنا صنمی با ما بود
همدمی، هم قدمی ، چشمِ نمی با ما بود
چلچراغِ شبِ ظلمانیِ ما می افروخت
روشنی بخشِ خیام و حَرَ می با ما بود
یاد باد آن که پریشانیِ دلها می بُرد
مهربان عارفِ والا کَرَمی با ما بود
زنده می کرد دلِ مُرده ی ما را هردم
چو مسیحا نَفسی ، هر قدمی با ما بود
یاد باد آن که به ما درسِ کرامت می داد
خوانِ گسترده ی والا نِعَمی با ما بود
دلم از دوری او داغِ شکستی دارد
یارِ شیرین دهنی، آن و دَمی با ما بود
حیف ازآن شاه چراغی که به خاموشی رفت
حَکَمی، مُحتَشَمی، جامِ جَمی با ما بود
ََتَبَرش را به کسی داد که موسائی کرد
بت شکن، صاحبِ تیغِ دو دَمی با ما بود
غلامرضا مهدوی